اگر دوست دارید یک استارتاپ راهاندازی کنید اما ایدهای به ذهنتان نمیرسد، خواندن این متن به شما کمک میکند ایدههای خلاقانه را از لابهلای کشوهای خاک گرفته ذهن بیرون بیاورید و دستی به سر و رویش بکشید تا برای ورود به دنیای ایدههای استارتاپی آماده شوید. در این متن با برخی از مهمترین تکنیکهای ساخت ایده آشنا میشویم و به کمک این تکنیکهای جذاب، راهی برای رسیدن به ایدههای خلاقانه پیدا میکنیم. آشنایی با تکنیکهای ساخت و گسترش ایده های استارتاپی Mind maping یا نقشه ذهنی برای این که به چیزهای درهم و برهمی که از ذهنتان میگذرد ساختار مشخصی بدهید باید ایدهها را روی کاغذ بیاورید. برای این کار کافیست ایده استارتاپ یا موضوع اصلیتان را وسط کاغذ بنویسید چون ذهن به طور ناخودآگاه تمرکزش به مرکز صفحه است. بعد از آن شروع کنید به شاخ و برگ دادن ایده اصلی، هرکدام از شاخههای فرعی میتوانند زیرشاخههای دیگری داشته باشند. در مسیر شاخ و برگ دادنها ممکن است حسابی از موضوع اصلی دور شوید اما نترسید و تا میتوانید شاخهها را زیاد کنید و سعی کنید سرعت دستتان با سرعت فکرتان هماهنگ باشد. در این مرحله، ذهن بسیار سریع است و ایدههای خلاقانه توی ذهن بالا و پایین میپرند و نباید بگذارید دستتان عقب بماند و ایدهها حرام بشوند. از طرفی اگر ذهنتان آرام و بیجنب و جوش بود، حرکت دستتان را متوقف نکنید، حتی اگر شده خط و شاخه بکشید و چیزی ننویسید تا کم کم ذهنتان هم با شما همراه شود. تمام این کارها با استفاده از نرمافزارهایی مثل ConceptDrow Mindmap یا Freemind هم قابل انجام است. پس اگر با کاغذ راحت نیستید کار با کامپیوتر را امتحان کنید و آزادانه انقدر از این شاخه به آن شاخه بپرید تا نقشه ذهنیتان کامل و کاملتر شود. بحث و گفت و گو با آدمهای خیلی خوشبین و خیلی بدبین آدمهای خوشبین همیشه قسمتهای خوب ماجرا را میبینند و میتوانند خیلی خوشبینانه دربارهی همه چیز خیالپردازی کنند و آدمهای بدبین مدام فکر میکنند که هیچ چیز سر جایش نیست، هیچ چیز درست نمیشود و مثل آب خوردن میتوانند تمام عیب و ایرادها را نشانتان بدهند. بنابراین کافی است برای رسیدن به نظرات مختلف به سراغ این افراد بروید، ایدههای استارتاپیتان را مطرح کنید و خوشبینانهترین و بدبینانهترین نظرات را بشنوید و دلایلشان را بپرسید. شرکت در چنین بحثی به شما کمک میکند تا به تصویر شفافتر و واقعیتری از ایدهتان برسید. Write maping یا کشیدن نقشه احتمالا یادتان هست وقتی بچه بودید خط خطی میکردید و بعد از لا به لای خطخطیها شکلهای معنیدار را پیدا میکردید، کاری که در write maping انجام میدهید هم چیزی شبیه به این خطخطیهای ناخودآگاه است. مثل وقتی که یک کاغذ جلویتان است و دارید به یک موسیقی یا یک برنامهی رادیویی گوش میکنید و ناخودآگاه چیزهایی روی کاغذ مینویسید یا میکشید و بعد که به خودتان میآیید میبینید کاغذ پر شده از تصویرها و خطها و کلمهها، حالا وقت کشف ارتباطهای معنایی بین این شکلها و نوشتههاست. فکر کنید چه طور میتوانید اینها را با هم ترکیب کنید و به یک ایدهی جدید و معنادار برسید. خیلی وقتها از همین خطخطیها یک ایده استارتاپ متولد میشود. Break and build یا بشکن و بساز فکر میکنید ایدهی فیلمهای آدم کوچولوها یا آدمهای غول پیکر از کجا آمده است؟...همیشه با خیلی کوچک یا خیلی بزرگ کردن چیزها میتوانید از زاویهی دیگری به ایدههایتان نگاه کنید. این تغییر اندازهها میتواند شما را وارد دنیایی از تناقضها کند و این تناقضها، شما را وادار میکند از چارچوبهای همیشگی خارج شوید. بنابراین همیشه میتوانید اطلاعاتتان را به بخشهای خیلی کوچک بشکنید یا آنها را مثل یک بادکنک باد کنید تا بزرگ و بزرگتر شود، آن وقت به چیزهای جالبتری میرسید و اجازه میدهید ایدههای خلاقانه شکل بگیرند. Randomness یا تصادفی بودن ممکن است موضوعی بی ارتباط با ایده استارتاپ به شکل کاملا تصادفی به ذهنتان خطور کند. احتمالا میپرسید پیدا کردن موضوعات بیربط چه کاربردی دارند؟ باید بدانید که هیچ تصادفی، تصادفی نیست. پس موضوعات تصادفی را جدی بگیرید. ببینید چه طور میتوانید این موضوع را با ایدهی اصلیتان ترکیب کنید یا چه طور میتوانید ارتباط بینشان را کشف کنید و از فاصلهای که دارند به نفع ایدهتان استفاده کنید. جمعبندی:ایدههای استارتآپی با استفاده از تکنیکهای بالا میتوانید به ایدههای خلاقانه برسید و یا ایدههایتان را گسترش بدهید اما یادتان باشد با تغییرات کوچک و جزئی در ایدههای قبلی هم میتوانید مسیر تازهای پیدا کنید. فقط کافی است دقیقتر نگاه کنید، جزئینگر باشید و بدانید هر سوال میتواند هزاران پاسخ داشته باشد، بنابراین هنوز میشود به دنبال پاسخهای بهتر برای مسالههای حل شده، بود و به ایده های استارتاپی جدید دست پیدا کرد.