استارت آپ از آن دست عبارتهایی است که این روزها بیشتر از قبل وارد دایرهی واژگانی ما شده! عبارتی که در رسانههای مختلف میبینیم و میشنویم و از آن جایی که روزانه با استارتاپهای ایرانی سر و کار داریم احتمالا دربارهی این که استارتاپ چیست؟ حدسهایی میزنیم. اما این حدسها چه قدر علمیست؟ چه قدر به واقعیت استارت آپ نزدیک است؟ در این مقاله، تعریفهای مختلف استارتاپ را بررسی میکنیم، دربارهی مراحل راهاندازی یک استارت آپ صحبت میکنیم و در مرور این مراحل، به بخش سرمایهگذاری روی استارتات آپها میرسیم و انواع سرمایهگذارها را معرفی میکنیم. اگر استارتاپ و مخلفاتش برایتان جذاب است در این مطلب با ما همراه باشید. پاسخ های مختلف به سوال استارتاپ چیست؟ شاید شما هم با دیدن انواع استارتاپ های موفق ایران و جهان، تعریف خودتان را از استارت آپ داشته باشید. احتمالاً فکر میکنید استارتاپ از آن دست کسب و کارهای منحصر به فردی است که نباید لنگهاش در دنیا پیدا شود و حتما شما هم تاکیدتان روی نو بودن ایده است اما اگر سری به ایدههای استارتاپی بزنید متوجه میشوید که همیشه این طور نیست! بگذارید تعریف استارتاپ را از زبان منابع و افراد متفاوت بخوانیم. اگر به سراغ ویکیپدیا برویم با این تعریف مواجه میشویم: (به انگلیسی: startup، کوتاهشدهی عبارت startup company به معنی شرکت نوپا) به یک شرکت یا کسبوکار گفته میشود که معمولاً به تازگی و در نتیجهی کارآفرینی ایجاد شدهاست، رشد سریعی دارد، و در جهت تولید راه حلی نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز در بازار شکل گرفتهاست. تعریف موسس کمپانی واربی پارکر از استارت آپ، یک کمپانی نوین است که برای مسائل راهحلهای بدیع دارد در حالی که هیجوقت شما را از موفقیتش مطمئن نمیکند. در واقع میتوان گفت هیچ نوع ضمانتی برای موفقیت یک استارتاپ وجود ندارد. تعریفهای دیگری مثل تعریف بالا وجود دارد که تاکیدش روی نو بودن و تازگی استارت آپ است. مثل تعریف فرهنگ واژگان انگلیسی امریکن هریتیج که استارتاپ را تعهدی میداند که تازه شروع به کار کرده است. همچنین تاکید برخی تعاریف، روی ویژگی ناپایداری استارتاپها است. برای مثال آدورا چئونگ مدیر عامل کمپانی هومجوی معتقد است وقتی شما به یک استارت آپ ملحق میشوید در واقع دارید با شرایط با ثبات و پایدار خداحافظی میکنید تا به سرعت برق رشد کنید و باعث به وجود آمدن تغییر و تحولات زیادی در مدت زمان کوتاه شوید. اگر بخواهیم بر اساس تجربیاتمان از استارتاپهای ایرانی، تعریفی ارائه بدهیم باید بگوییم استارتاپ، کسب و کاری است بر پایهی فناوریهای نو و جدید که قرار است نیاز یا مشکلی را برطرف کند، اما اگر عمیقتر نگاه کنیم متوجه میشویم که لزوما هر کسب و کار آنلاینی که از فناوریهای جدید استفاده میکند، استارت آپ نیست. ویژگیهای مهم یک استارتاپ را بشناسیم! برطرف کننده ناز و نیاز مشتری ها استارت آپ ها گاهی پاسخ به یک نیاز نیستند بلکه خیلی وقتها پیشنهاد راحتتری برای برطرف شدن یک نیاز رفع شده ارائه میدهند. مثلا نیاز مشتری به سفارش غذا با به وجود آمدن رستورانها و فعال شدن بخش سفارش تلفنی برطرف شده بود، در واقع رستوران، پاسخی به نیاز مشتری بود اما استارتاپ زودفود با پیشنهاد بهتری به سراغ مردم رفت تا پاسخگوی نازهای مشتری باشد و حالا ما میتوانیم از طریق اینترنت، عکس و مشخصات غذا را در رستورانهای مختلف ببینیم. قیمتها را با هم مقایسه کنیم و در نهایت غذا را درِ منزل تحویل بگیریم. بنابراین وظیفهی برخی از استارت آپ ها مانند استارتاپ های با مدل کسب و کار b2b و b2c، راحتتر کردن کارهایی است که ما قبلا هم انجامش میدادیم. قابلیت رشد کردن یا مقیاس پذیری(scability) استارتاپها قابلیت رشد کردن دارند یعنی میتوانند به تدریج، بزرگ و بزرگتر بشوند و در طول مسیر آدمهای بیشتری را جذب کنند و همراه خودشان ببرند. این رشد بالا و نامتناسب نسبت به هزینه، مقیاسپذیری نامیده میشود. مثلا اگر یک بستنیفروشی بخواهد کارش را ارتقا بدهد و شعبههای فروش بستنی را در چند شهر دیگر راهاندازی کند باید هزینهی زیادی را صرف تبلیغات، منابع انسانی، مواد اولیه و ... کند اما یک استارت آپ به راحتی میتواند با صرف کمترین هزینه به شهرهای دیگر وارد شود و گسترش پیدا کند. خلق کردن ایده یا کشف ایدههایی که قبلا خلق شدهاند جدید بودن ایدهها اگر چه امتیاز خوبی است اما ایده های استارتاپی لزوما جدید و بکر نیستند و میتوانند برآمده از ایدههای قبلی باشند و یا یک ایدهی اجرا شده در یک مکان جغرافیایی دیگر ممکن است برای ورود به یک منطقهی جغرافیایی جدید نیاز به اصلاحات و بازبینیهایی داشته باشد تا با شرایط جدید هماهنگ و قابل استفاده شود. بنابراین ایده های استارتاپی شما میتوانند گذشته و پشتوانه داشته باشند، به شرطی که از زاویهی دیگر اتفاق تازهای به حساب بیایند. با این حال اگر دوست دارید یک استارتاپ راهاندازی کنید اما هیچ ایدهای به ذهنتان نمیرسد پیشنهاد میکنم سری به این مطلب بزنید تا با تکنیکهای ساخت ایده آشنا شوید. چه طور ایده های استارتاپی را بسازیم و گسترش بدهیم ؟ مبهم و پر از ریسک / خطر سقوط استارتاپها به دلیل تازگی، ابهامات زیاد، ریسک بالا و عدم قطعیت زیادی دارند. ما هیچوقت دقیقا نمیدانیم که چه آیندهای در انتظار یک استارت آپ است و تا چه حد میتواند بزرگ شود و مردم را با خود همراه کند. از طرفی ممکن است اصلا مورد استقبال مردم قرار نگیرد و یا از جایی به بعد مشتریهایش را از دست بدهد. ممکن است در تامین هزینههای مالی دچار مشکل شویم و آن قدرها که در ابتدا فکر میکردیم برایمان سودآور نباشد. بهرحال تمام این خطرات و ابهامات همیشه همراه استارت آپ ها هست. پس بهتر است در شروع کار با تیمهای کوچک شروع کنید و روشهای مختلف را برای پیشرفت امتحان کنید و با آزمون و خطا جلو بروید. آیا استارتاپ یک کسب و کار آنلاین است؟ حالا که به ویژگیهای مهم استارتاپ ها اشاره کردیم بد نیست تفاوت استارت آپ را با کسب و کارهای دیگر به خصوص کسب و کارهای آنلاین بررسی کنیم. استارتاپ ها به همه چیز علمی نگاه میکنند شاید برای راه اندازی یک کسب و کار لازم نباشد خیلی علمی به ماجرا نگاه کنید اما استارت آپ ها معمولا بر اساس اصول علمی پیش میروند و تمامی مراحلشان از صفر تا صد با توجه به اصول و مبانی علمی مشخص میشود. تا جایی که خیلی وقتها باید برای راهاندازی یک استارتاپ با علم جدیدی آشنا شوید و شروع کنید به یاد گرفتن یک تخصص علمی جدید تا بتوانید به تدریج رشد کنید. استارت آپ ها مقیاسپذیرند همانطور که گفتیم یک استارتاپ میتواند با صرف هزینه کم گسترش پیدا کند و همین مساله باعث میشود، استارتاپی که سودش به نسبت قبل چند برابر شده، بدون این که افزایشی در میزان هزینهها داشته باشد، مقیاس پذیر باشد. هرچند کسب و کارهای آنلاین هم ممکن است به سودهای بالا و چند برابر برسند اما این به معنی مقیاسپذیر بودنشان نیست. چه طور یک استارتاپ راهاندازی کنیم؟ استارتاپ با همهی ابهامهایش جذاب است و از آن جایی که تجربههای موفق نشان داده استارت آپ ها با صرف هزینهی کم میتوانند رشد چشمگیر داشته باشند بنابراین اصلا بعید نیست آدمهایی که رویای یک شبه پولدار شدن در سر دارند بخواهند هر چه زودتر یک استارتاپ راه بیندازند اما ماجرا انقدرها هم ساده نیست. ما فقط داستان استارتاپ های موفق را شنیدهایم در حالی که استارتاپهایی که نتوانستهاند به موفقیت برسند، داستانهای زیادی از اشتباههایشان دارند. جالب است بدانید که از هر صد استارتاپ فقط ده تای آنها میتوانند به حیاتشان ادامه بدهند و پیشرفت کنند. بنابراین اگر قصد راهاندازی یک استارت آپ را دارید در ادامهی این مطلب همراه ما باشد. جستجو برای پیدا کردن ایدهها را متوقف نکنید بسیاری از ایدههای خلاقانه برآمده از نیازهای ما هستند. یک نیاز برطرف نشده میتواند منشاء خوبی برای یک ایدهی خلاقانه باشد. همچنین همیشه میتوانید جور دیگری به مسائل نگاه کنید و با سوال «چی میشه اگه؟...» به تخیلتان اجازه بدهید پرواز کند و ایدههای تازهای را برایتان شکار کند. در این مرحله تمام ایدهها را یادداشت کنید، حتی ایدههایی که به نظرتان اجرایی نیستند. اگر از مسیر استارتاپهای موفق به عقب برگردید میبینید که بسیاری از ایده های خلاقانه که در ابتدا خندهدار به نظر میرسیدند، حالا تبدیل به محصولی شدهاند که ما نمیتوانیم زندگی را بدون آن محصول تصور کنیم. کروکی مسیر را بکشید و مدل کسب و کارتان را طراحی کنید حالا وقتش است ایدههای ذهنی و خیالیتان را روی کاغذ بیاورید. در این مرحله باید روی کاعذ فکر کنید و هدفهای کوتاه مدت و بلند مدتتان را با جزییات روی کاغذ بنویسید. کافیست کمی به خودتان فرصت خیالپردازی بدهید تا بتوانید دربارهی آیندهی استارتاپتان حدسهای منطقی بزنید. از خودتان بپرسید کجا هستید؟ چه چیزهایی لازم دارید؟ و میخواهید به کجا بروید؟ تهیهی یک ساختار شکست ساده به شما کمک میکند یک ساندویچ بزرگ و غولآسا را تبدیل به لقمههای کوچک قابل هضم کنید. هر چه میتوانید مسیر را برای خودتان سادهتر کنید و مطمئن باشید مسیری که روی کاغذ پیچیده باشد در واقعیت هزار برابر دشوارتر است. اولین نمونهی واقعی را بسازید حالا وقتش است ایدهتان را از حالت تخیلی دربیاورید و پایش را به دنیای واقعی بکشانید. ممکن است این مسیر خیلی سخت و پیچیده باشد چون خیلی وقتها چیزی که فکر میکنیم اجرایی نمیشود یا خوب از آب در نمیآید. اگر ایدهی شما در حوزهی خدمات است، نیازی به ساختن نمونه اولیه ندارید در عوض میتوانید شروع کنید به پژوهشهای همه جانبه و با جمعآوری اطلاعات هر چه بیشتر، جایی برای ایدهتان در دنیای واقعی باز کنید. اگر ایدهتان در حوزهی کسب و کارهای آنلاین و اینترنتی است پس احتمالا بتوانید به کمک برنامهنویسی، نسخهی اولیه را آماده کنید. در این مرحله باید بسیار آرام و بی سر و صدا عمل کنید چون ممکن است ایدهتان لو برود و تبدیل به یک ایدهی اجرا شدهی دست چندم شود. نمونهواقعیتان را به یک جمع کوچک معرفی کنید و بازخورد بگیرید اگر ایدهی شما وابسته به نوآوری است و لو رفتنش دردساز میشود، بهتر است ایدهتان را در پایگاه iripo.ssaa.ir ثبت کنید و بعد از آن، نمونهی اولیه را در دسترس تعداد محدودی از افراد قرار دهید. افرادی که قابل اعتماد باشند و بتوانند به شما بازخورد بدهند. برای استفاده از نظرات دیگران در این مرحله، میتوانید از فرمهای نظرسنجی استفاده کنید و یا به صورت مستقیم با مشتریهای اولیهتان مکالمه کنید و از آنها دربارهی کیفیت محصول یا خدمت بپرسید. همچنین از آنها بخواهید دربارهی ارتقاء کیفیت و برطرف کردن کمبودهای احتمالی محصول، نظرشان را بگویند. این فرصت خوبی است تا از نظرات با سلیقههای مختلف استفاده کنید. سرمایهگذارها را جذب کنید پیدا کردن سرمایهگذار برای تامین هزینههای راهاندازی استارتاپ سخت است اما اگر بتوانید اعتماد سرمایهگذار را جلب کنید، بخش مهمی از مسیر را طی کردهاید. شاید اولین راه برای جذب سرمایهگذار مراجعه به کسانی باشد که به راحتی به شما اعتماد میکنند. مانند دوستان، خانواده و فامیل! که حاضرند روی ایدهی شما سرمایهگذاری کنند. اما اگر چنین شخصی را در بین آشنایان نداشتید میتوانید راههای دیگری را امتحان کنید. راه بعدی میتواند مراجعه به بانک و استفاده از وامهای کارآفرینی با شرایط خاص باشد. اما اگر این گزینه هم عملی نبود، میتوانید از راهحلهای بعدی استفاده کنید. از این جا به بعد شما باید به سراغ سرمایهگذارها بروید. بعضی سرمایهگذارها اهل سرمایهگذاری روی پروژههایی هستند که سودآوری بالایی دارند و معمولا بیش از دویست هزار دلار برای هر پروژه سرمایهگذاری میکنند هر چند که عجلهای برای بازگشت سرمایه ندارند و فقط باید در جریان تمام فعالیتهای مالی شرکت قرار بگیرند. به این نوع سرمایهگذاران، سرمایهگذاران آنجل گفته میشود. نوع دیگری از سرمایهگذاران شریک شما هستند و طی یک قرارداد، دو طرف به یکدیگر تعهد میدهند که در سود و زیان این مسیر همراه و شریک هم هستند. این نوع از سرمایهگذاری اگر چه باعث میشود سود به دست آمده تقسیم شود اما با توجه به ماهیت استارتاپ که پر از ابهام است، فشار خطرات و ریسکهای مسیر هم تقسیم خواهد شد. برخی از سرمایهگذارها به شکل داوطلبانه از ایده شما حمایت میکنند و در عوض با شما توافق میکنند که در مقداری از سود و زیان با شما شریک باشند. این نوع سرمایهگذاران برای پروژههایی با هزینههای بسیار بالا مناسبند. همچنین برخی از شرکتها علاوه بر سرمایهگذاری، تیمهایی را برای آموزش، تولید و فروش در اختیار استارتاپها میگذارند. به این نوع شرکتها که باعث سرعت بخشیدن به فعالیتهای استارتاپی میشوند شرکت شتابدهنده استارتاپ گفته میشود. برای مثال آواتک از شناختهشدهترین شرکتهای شتابدهندهی ایرانیست. جمع بندی در این مطلب، با تعریفهای مختلف استارتاپ آشنا شدیم و مراحل راه اندازی استارتاپها را بررسی کردیم و دیدیم اگرچه اسم استارتاپ بسیار هیجانانگیز و وسوسهکننده است اما صفر تا صد این مسیر همراه با آزمون و خطاست و با معرفی انواع سرمایهگذارها نشان دادیم پیدا کردن یک سرمایهگذار مناسب میتواند تا حد زیادی هزینههای راهاندازی استارتاپ شما را تامین کند و به کسب و کار جدید شما اعتبار ببخشد. امیدوارم بعد از خواندن این مطلب چراغهای پر نوری در این مسیر برایتان روشن شده باشد.