کارآفرینی (Entrepreneurship ) واژهای نسبتاً قدیمی است که ریشه فرانسوی دارد. این کلمه به فرانسه Entreprendre گفته میشود که به معنای متعهد شدن است. کلمه کارآفرین حدود سیصد سال قدمت دارد و نخستین کسانی که واژهی کارآفرین و مفهوم کارآفرینی را مورد توجه قرار دادند، اقتصاددانها بودند. کسانی مانند ریچارد کانتیلون و آدام اسمیت لغت کارآفرین را در قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی به کار بردهاند. یکی از جامعترین تعاریف کارآفرینی که در دانشکدهی بازرگانی هاروارد مورد استفاده قرار میگیرد، توسط هوارد استیونسن (Howard Stevenson) مطرح شده است. تعریف کارآفرینی از دیدگاه استیونسن چنین است: «کارآفرینی پیگیری فرصتهایی است که فراتر از منابعِ در دسترس، وجود دارند.» تعریف کارآفرینی یا Entrepreneurship به فرآیند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود. ژوزف شومپیتر فرایند کارآفرینی را « تخریب خلاق» مینامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیینکننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است. ژورف شومپیتر که از او به عنوان پدر کارآفرینی یاد میکنند، واژۀ نوآوری را به کارآفرینی پیوند میدهد. به عبارت دیگر ویژگی تعیینکننده در کارآفرینی را انجام کارهای جدید و یا ابداع روشهای نوین در امور جاری میداند. از نظر او نوآوری در هر یک از زمینههای ذیل کارآفرینی محسوب میشود. ارائه کالای جدید ارائه روش جدید در فرآیند تولید گشایش بازاری جدید یافتن منابع جدید ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت بنا به تعریف دکتر احمد پورداریانی از کارآفرینی :« سرمایه هرگز ایده را به حرکت در نمی آورد، بلکه این ایده است که محرک سرمایه و موفقیت در کسب و کار است، ایده ای نو و خلاق که به همراه سرمایه منجر به ارائه محصول جدید در بازار میشود را اصطلاحاً کارآفرینی می گوییم». کار آفرین کیست؟ كارآفرين فردي است كه كنترل دروني دارد. او براي آنكه بتواند درست آنچه را كه میانديشد عينيت بخشد و عزم خود را عملي كند بايد رئيس و كارفرمای خود باشد. يعنی كارآفرين نياز به استقلال دارد. ذهن پويای او مرز هاي از پيش تعيين شده و قالب هاي رايج را در هم مي شكند و با وجودی كه همان چيزی را مي بيند كه ديگران مي بينند، اما چيزي را مي انديشد كه ديگران نمي انديشند. يعني كارآفرين خلاق است. وقتي كه خلاقيت او از ذهن به عمل منتقل مي شود نوآوري صورت مي گيرد. نوآوري يعني پيمودن راه نارفته. كسي كه اولين بار راهي را مي پيمايد، اولين كسي است كه مي تواند خبر مخاطرات راه را براي ديگران بياورد. يعني كار آفرين خطر پذير است. او به جاي آنكه منتظر ضمانت يك پايان موفق بماند، به فكر و تلاش خود تكيه ميکند، به مشكلات هجوم میبرد و پيش ميرود. يعني كارآفرين منفعل نيست و براي استقبال از آينده روحيه اي تهاجمي دارد. لحظه آغاز تصميم، تنها زماني نيست كه او با ريسك مخاطره مواجه میشود، ابهام يك پايان نامعلوم، بر هر قدم اين راه سايه مياندازد. يعني كارآفرين قدرت تحمل ابهام را دارد. در ادامه به برخی از ویژگی های کارآفرینان و تعریف کارآفرینی از نظر دانشمندان را بررسی میکنیم. بیشتر بخوانید: بهترین راه کسب درآمد برای زنان خانه دار ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان دیوید مک کللند از استادان روانشناسی دانشگاه هاروارد آمریکا که اولین بار "نظریۀ روانشناسی توسعه اقتصادی" را مطرح نمود، معتقد است که عامل عقب ماندگی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه مربوط به عدم درک خلاقیت فردی است. بنابر عقیدۀ ایشان با یک برنامه صحیح تعلیم و تربیت می توان روحیه کاری لازم را در جوامع تقویت نمود، به گونه ای که شرایط لازم برای صنعتی شدن جوامع فراهم آید. کارلند و همکارانش اهم ویژگیهایی را که در مورد کارآفرینان مورد بررسی واقع و تایید شده بودند، جمعآوری نمودند که اهم آنها عبارتند از: نیاز به توفیق تمایل به مخاطره پذیری نیاز به استقلال کارآفرینان دارای مرکز کنترل درونی هستند. خلاقیت پیتر دراکر، پدر علم مدیریت، کارآفرین را کسی میداند که فعالیتی را با سرمایه اقتصادی خودش شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و در محیط اطراف خود تحول ایجاد میکند و آن را به سمت بهتر شدن میبرد. بیشتر بخوانید: عادات یک کارآفرین موفق چیست تفاوتهای یک کارآفرین و یک صاحب کسب و کار به طور کلی، تفاوتهای یک کارآفرین با یک صاحب کسب و کار عبارتند از: کارآفرین با توسل به ایده یا ایدههای خود، کسب و کارش را آغاز میکند در حالی که یک صاحب کسب و کار، با استفاده از ایدههای از پیش موجود آغاز به کار میکند. کارآفرین یک انسان خلاق و نوآور است، در صورتی که یک صاحب کسب و کار انسانی سنتی است. کارآفرین همواره ریسک میکند و مسئولیت ریسک خود را نیز میپذیرد، اما یک صاحب کسب و کار همواره به دنبال امنیت است و از ریسکپذیری بسیار کمی برخوردار است. کارآفرین کسی است که میتواند بازار را رهبری کند، اما یک صاحب کسب و کار، تنها بازیگری است در میان دیگر بازیگران بازار. کارآفرین در اغلب موارد در اندیشۀ ایدههای جدید و نوآوریهای بعدی است، اما یک صاحب کسب و کار در اغلب موارد تنها به کسب و کار فعلی خود میاندیشد. علاوه بر موارد بالا، کارآفرین کسی است که با خود، یعنی با گذشتۀ خود، در رقابت است اما یک صاحب کسب و کار، فقط دیگران را رقیب خود میبیند. باتوجه به آنچه که گفته شد، میتوان گفت کارآفرینی صرفاً ایجاد یک کسب و کار نیست بلکه، همانطور که از نامش پیداست، علاوه بر ایجاد کسب و کار به دنبال نوآوری، استفاده از فرصتها، کشف راههای تازه و دل خوش نبودن به آن چه که هست میباشد. بیشتر بخوانید: کسب و کار کوچک خانگی پر سود انواع کارآفرینی شاید در ابتدا تصور کنید که چون یک ایده منحصربهفرد در ذهن دارید پس میتوانید یک کارآفرین باشید. یعنی میتوانید یک سرمایهگذار مناسب برای ایده خود پیدا کرده و آن را با همکاری تیمی همراه و متخصص شروع کنید. اما باید بدانید که کارآفرینی فقط یک نوع خاص و منحصربه فرد نیست. به بیان دیگر مفهوم کارآفرینی دارای انواع مختلفی است که هر یک از آنها شرایط و الزامات خود را برای موفقیت طلب میکند. کارآفرینی از جهات مختلف به انواع زیادی قابل تقسیم شدن است. در اینجا 4 نمونۀ مهم را معرفی میکنیم. کارآفرینی کسبوکارهای کوچک اولین مورد از انواع کارآفرینی متعلق به خلق کسبوکارهای کوچک است. امروزه کسب وکارهای کوچک بخش بزرگی از فضای اکوسیستمی کارآفرینی در دنیا را تشکیل میدهند.کسبوکارهایی در سایز کوچک مانند فروشگاههای مواد غذایی آنلاین، آژانسهای مسافرتی و نظایر آنها جزء کسب وکارهای کوچک دسته بندی میشوند که افراد جامعه این نوع کسب وکارها را به عنوان کسب وکارهای کوچک شناسایی میکنند. در آمریکا بالغ بر ۵.۷ میلیون کسبوکار کوچک فعالیت میکنند که این کسبوکارهای کوچک ۹۹.۷ درصد همه شرکتهای واقع در آمریکا را تشکیل میدهند. این شرکتها بیش از ۵۰ درصد کارگران غیر دولتی را برای فعالیتهای خود جذب میکنند. صاحبان کسبوکارهای کوچک، افرادی هستند که مدیریت کسبوکارشان را خود بر عهده میگیرند. این گونه افراد با سختی و تلاش و ممارست فراوان به سود دهی میرسند. این قسم از انواع کارآفرین، افرادی هستند که اعضای خانواده یا کارمندان محلی را استخدام میکنند. موفقیت اینگونه از انواع کارآفرین بسیار ساده و در سایز کوچک است. موفقیتهایی مانند امکان پرداخت هزینههای جاری زندگی و صورتحسابهای شخصی، جزء موفقیتهای این گونه از انواع کارآفرین به حساب میآید. مسافرتهای کوچک حداکثر لذت و نشانه زندگی مجلل صاحبان کسبوکارهای کوچک محسوب میشود. کارآفرینی در استارتاپ مقیاس پذیر استارت آپ (به انگلیسی Startup یا Start-up ) را به فارسی به شرکت نوپا ترجمه کردهاند.اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر، حول این زمینهها شکل گرفتهاند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره میشود که استارت آپ باید در حوزه فن آوریهای نوین فعال باشد. در واقع استارتاپ یک کسب و کاری است که قسمتی از آن مبتنی بر فناوری است. هر کسب و کار که بر پایه فناوری است، لزوما استارتاپ نیست، ولی همه استارتاپها به طرزی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژی های جدید استفاده میکنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی برسند. استارتاپهای مقیاسپذیر که با هدف رشد و تبدیل شدن به کمپانیهای بزرگ تاسیس شده اند. انگیزه بنیانگذاران درآمد نیست بلکه سود و افزایش قیمت سهام آنهاست. این استارتاپها معمولا به عنوان بازار جدید و با تغییر سگمنت شناخته میشوند، مثلا خریداران لوازم الکترونیکی که قبلا تنها از پاساژ پایتخت و علاءالدین خریداری میکردند، امروزه به ۲ دسته تقسیم میشوند که دسته دوم از دیجی کالا خریداری میکنند. کسب و کارهایی که مقیاس پذیر نیستند، معمولا خیلی زود به سقف میخورند. رستوران سر کوچه شما فقط ظرفیت پذیرایی از 100 نفر را دارد. اگر آن رستوران بخواهد درآمد روزانه خود را 2 برابر کند، باید یک شعبه دیگر با آشپز، میز و صندلی و گارسون جدید بزند که هزینه هایش نیز 2 برابر میشود. ولی استارتاپی مانند اینستاگرام را در نظر بگیرید که از صفر تا 30 میلیون کاربر را در 24 ماه طی کرد، ارزش یک میلیادر دلاری را از فیسبوک گرفت، ولی کلا 13 تا کارمند بیشتر نداشت. هزینه های اینستاگرام نسبت به رشد و تعداد کاربرانش بسیار ناچیز بود. یا استارتاپ واتس اپ، که 450 میلیون کاربر جذب کرده بود، به قیمت 13 میلیادر دلار فروخته شد و 50 تا کارمند بیشتر نداشت. این شرکتها مقیاس پذیراند، و دقیقا ارزش بالای آنها هم بخاطر مقیاس پذیری آنها است. نرم افزار، وب، موبایل، تکنولوژیهای جدید خیلی میتوانند به مقیاس پذیری کسب و کار شما کمک کنند. چون یک سایت میتواند در ماه اول به 10 نفر سرویس دهد، همان سایت با سرور های قویتر (که قیمت ناچیزی دارند) میتواند ماه بعد همان سرویس را به 10 میلیون نفر عرضه کند. پس استارتاپها کسب و کارهایی هستند که رشد بالایی دارند و (معمولا از طریق نرم افزار و فناوری) میخواهند به مقیاس پذیری برسند. کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیند های نوآوری شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده ، به ظهـور میرسند. به تعریفــی دیگر فعالیتهـای کارآفرینانـه فعالیت هایی است که از منابـع و حمـایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نـوآورانه برخـوردار می باشد. کارآفرین سازمانی: کسی که تحت حمایت یک شرکت، محصولات، فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره داری می رساند. کارآفرین سازمانی، کارمند یک سازمان بزرگ است که اختیار دارد تا با هدف تبدیل کردن سازمان به یک شرکت موفق در محصولات، خدمات و پروژههای شرکت نوآوری و خلاقیت ایجاد کند و فرایندها، جریانهای کاری و سیستمهای سازمان را مجددا طراحی کند. کارآفرین سازمانی به تغییر عقیده دارد و از شکست نمیترسد، او با بهرهگیری از منابع سازمانی ایدههای جدید را کشف میکند، به دنبال فرصتهایی است که بتواند با ریسک کردن به کل سازمان منفعت برساند و برای بهبود عملکرد و سودآوری به ترویج نوآوری میپردازد. کارِ کارآفرین سازمانی بسیار چالشبرانگیز است، بنابراین آنها با توجه به عملکرد خود از طرف سازمان مورد تقدیر قرار میگیرند و پاداش دریافت میکنند. در چند سال اخیر، شرکتهای بزرگ در سازمان خود شخصی را به عنوان کارآفرین سازمانی تعیین مینمایند تا بدین ترتیب به برتری عملیاتی دست پیدا کنند و مزیت رقابتی به دست بیاورند. فواید و خطرات کارآفرینی سازمانی: خیلی از کارآفرینان، وقتی هنوز برای فرد دیگری کار میکنند، مقدمات کارآفرینی کسب وکار خود را فراهم میکنند. کارآفرین سازمانی بودن به شما این امکان را میدهد تا از منابع و ارتباطات سازمان برای کار کردن روی ایدۀ خود استفاده کنید و با خیال آسوده علاوه بر انجام وظایف شغلیتان، دانش و مهارتهای خود را افزایش دهید. وقتی میبینید که میتوانید مشارکتی مهم در سازمان یا تیمتان داشته باشید و به اهداف و چشماندازهای بزرگ خودتان دست پیدا کنید، رضایت شغلی، اعتبار و اعتماد به نفس تان افزایش پیدا میکند. با این حال، همۀ سازمانها برنامههای رسمی برای کارآفرینی سازمانی ندارند و ممکن است مدیران سازمانتان، این را وظیفۀ خود ندانند که از افرادی که در مسیر خود گام برمیدارند، حمایت کنند. کارآفرینی اجتماعی کارآفرینی اجتماعی، بهره گیری از استارتاپ ها و سایر انواع کارآفرینان برای ایجاد، تقویت و پیاده سازی راهکارهایی است که حل مسائل اجتماعی، فرهنگی یا محیطی را هدف قرار میدهند. یکی از تفاوت های اصلی این مدل با سایر انواع کارآفرینی، بحث درآمدزایی است. در حالیکه عموماً عملکرد سایر انواع کارآفرینی بر اساس شاخصهایی مانند سود، درآمد و افزایش قیمت سهام سنجیده میشود، کارآفرینی اجتماعی یا کلاً غیرانتفاعی است و یا اینکه به دنبال درآمد زایی هم هست، اما در حالت دوم همین درآمد نیز در جهت اهداف اجتماعی، فرهنگی یا محیطی کارآفرین صرف خواهد شد، لذا کسب درآمد در این نوع از کارآفرینی هدف نهایی نیست. به عنوان مثال، چه بسا کارآفرینی که با هدف تأمین مسکن و استخدام افراد بی خانمان فعالیت میکند رستورانداری هم انجام بدهد تا بتواند درآمد کسب کند و هدف استخدام افراد بی خانمان را نیز محقق سازد. کارآفرین اجتماعی اساس طرحش را طوری پیشبینی یا سازماندهی نمیکند تا برای سرمایهگذارش، سازمانهای خیریه و دولتی یا خودش منفعت مالی ایجاد کند. به جای آن کارآفرین اجتماعی هدفش را ایجاد ارزش از تولید انبوه قرار میدهد که مزایای آن عمدتا به بخشهایی از جامعه میرسد. هدف ارزش پیشنهادی کارآفرین اجتماعی، افراد محروم و مستضعف که ابزار اقتصادی در اختیار ندارند است تا بتوانند از مزایای آن استفاده کنند. البته به این معنی نیست که کارآفرین اجتماعی ارزش پیشنهادیاش نباید منافع اقتصادی داشته باشد، بلکه حتی میتواند درآمد ایجاد کند و میتواند به دو شکل بدون منفعت یا با منفعت سازماندهی شود. چیزی که وجه تمایز کارآفرینی اجتماعی است، مقدم بودن بحث منافع اجتماعی بر منافع شخصی است. در تعریف کارآفرینی اجتماعی سه جزء زیر باید وجود داشته باشند: شناسایی وضعیت ظالمانۀ پایداری که موجب محرومیت یا ایجاد رنج در طبقهای از مردم شده و راهکاری تجاری را از آنها دریغ کرده است. شناسایی فرصتی در این وضعیت ظالمانه، توسعۀ یک پیشنهاد ارزشی اجتماعی، به کارگیری خلاقیت، اقدام مستقیم، شجاعت و پایداری در جهت به چالش کشیدن تعادل فعلی. تعریف کارآفرینی اجتماعی برقراری وضعیت جدید و پایداری است که استعدادهای نهفته را آزاد میکند و از رنج طبقۀ موردنظر میکاهد. از این طریق میتواند آیندهای بهتر را برای طبقهی مورد نظر یا حتی بخش اعظمی از جامعه ایجاد کند. برخی از نمونههای کارآفرینی اجتماعی شرکتهایی مانند Hamlet food است که هدف آن ریشه کن کردن فقر است. نمونۀ دیگر کارآفرین اجتماعی شرکتی است که کارت پستالهای منحصر به فرد و دست ساز را که توسط زنان باقی مانده از قاچاق انسان و زنانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتهاند به فروش میرساند و سود حاصل از این محصولات را صرف افزایش خدمات به این گونه از زنان میکند. اگر به کارآفرینی علاقهمندید و قصد راهاندازی کسبوکار خودتان را دارید، پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را بخوانید: کتاب نبوغ دیوانه نوشته رندی گیج راهی برای تحقق رویاهای کارآفرینی کتاب تبدیل رویا به ثروت نوشته مایکل مسترسون کتاب ديوانگان ثروت ساز دارن هاردی، فنون زندگی در دوران کارآفرینی حرف آخر هر نوع یا انواعی از کارآفرینی را که انتخاب میکنید و هر نوعی از کارآفرین که هستید یا میشوید، نکتهای که همیشه باید به خاطر داشته باشید این است که کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار به سختکوشی و انگیزه و همچنین برنامه ریزی نیاز دارد. بنابراین، در زمینۀ مورد نظر خود و شرایط آن اطلاعات کسب کنید و با هدفگذاری و پشتکار، قدم های محکمی را در مسیر تحقق آرزوهای خود و برآوردن نیازهای مردم و پیشرفت جامعه بردارید.